۱۳۹۸ مهر ۳۰, سه‌شنبه

شبِ سی و دوم - بخشِ دوم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • حکایتِ دو وزیر

آس کردن: ساییدن
تیز: گوز
عقیق: سنگی است قرمز که از آن انگشتر سازند.
سوده: گداخته و مذاب
ساده پرند: نوعی پارچه یِ ابریشمینِ ساده. در اینجا مراد آن است که پسر بسیار جوان است و هنوز مویی بر رُخَش نرُسته.
غالیه: بوی خوشی مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند. (فرهنگِ معین)

۱۳۹۸ مهر ۱۳, شنبه

شبِ سی و دوم - بخشِ یکم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • باقیِ حکایتِ شیخِ خاموش و برادرانش
  • باقیِ حکایتِ بی گوش
  • حکایتِ لب بریده

کریاس: درگاه
ابریق: آفتابه
مکحله: سرمه دان
منقاش: موچین، خارچین

حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی در این شب به پایان میرسد، اما شهرزاد حکایتی تازه آغاز میکند. برایِ جلوگیری از طولانی(تر) شدنِ این قسمت، تصمیم گرفتم که حکایاتِ این شب را در دو بخش ضبط و پخش کنم، و برای پایانِ بخشِ یکم، جملاتِ زیر را به انتهایِ این بخش افزودم:
چون شهرزاد حکایت به انجام رسانید، خواهرِ کهترش، دنیازاد، گفت: "ای خواهر! طرفه حکایتی گفتی." و آن شب، خواب به چشمانِ مَلِک راه نمی یافت. پس، شهرزاد بر آن شد که حکایتی تازه آغازد.

۱۳۹۸ شهریور ۸, جمعه

شبِ سی و یکم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • باقیِ حکایتِ شیخِ خاموش و برادرانش
  • بافیِ حکایتِ بقبق
  • حکایتِ کور
  • حکایتِ اعور
  • حکایتِ بی گوش

قفه: مَردِ ریز اندام
اعور: شخصِ یک چشم
قناره: چنگکِ قصابی
حصه: سهم، بخش
همیان: کیسه ای که در آن پول ریخته به کمر بندند.

عباراتی که در این خوانش به فارسی برگردانده شدند:
هذا بهتان عظیم: این بهتانِ بزرگی است.
اعوذ بالله من شر هذا الیوم: پناه بر خدا از شرِ این روزِ شوم.

۱۳۹۸ مرداد ۳۱, پنجشنبه

شبِ سیم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • باقیِ حکایتِ عاشق و دلاک
  • حکایتِ شیخِ خاموش و برادرانش
  • حکایتِ اعرج
  • حکایتِ بقبق

اعرج: لَنگ
بقبق: هرزه گو
قفا خوردن: پسِ گردنی خوردن
طپانچه خوردن: سیلی خوردن

۱۳۹۸ مرداد ۲۳, چهارشنبه

شبِ بیست و نهم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • باقیِ حکایتِ عاشق و دلاک

اشعاری که دلاک از دوستانش روایت میکند در متن به عربی آمده است که من ترجمه ای فارسی از آنها را خواندم.
-ان لم اذهب الیها تجئنی بیتی: گر امشب سویِ آن مه رو نتازم/نتابد دوریم، آید به پیشم.
-الخبز عند زوجتی ما صارفی صندوق: نانی که در دستِ زنِ من هست در صندوق نیست.

۱۳۹۸ مرداد ۲, چهارشنبه

شبِ بیست و هشتم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • باقیِ حکایتِ طبیبِ یهودی
  • حکایتِ عاشق و دلاک

تلگرامِ قصه هایِ هزار و یکشب

۱۳۹۸ تیر ۲۴, دوشنبه

شبِ بیست و هفتم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • حکایتِ بازرگان و زرباجه (مباشر)
  • حکایتِ طبیبِ یهودی

*زرباجه: نوعی خوراکی با جگر و پیاز و سیر و ادویه یِ فراوان.

تلگرامِ قصه هایِ هزار و یکشب

۱۳۹۸ تیر ۵, چهارشنبه

شبِ بیست و ششم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی
  • پایانِ حکایتِ نصرانی

تلگرامِ قصه هایِ هزار و یکشب

قصه هایِ هزار و یکشب در اسپاتیفای
https://open.spotify.com/show/4jxotHeg0JTThVFd5AdzGp

۱۳۹۸ تیر ۳, دوشنبه

۱۳۹۸ خرداد ۲۶, یکشنبه

۱۳۹۸ خرداد ۳, جمعه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

شبِ نوزدهم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقی حکایتِ غلامِ دروغگو
  • حکایتِ نور الدین و شمس الدین

تلگرامِ قصه هایِ هزار و یکشب

آدرس پادکستِ قصه هایِ هزار و یکشب

۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

۱۳۹۸ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

۱۳۹۷ اسفند ۲۲, چهارشنبه

۱۳۹۷ اسفند ۸, چهارشنبه

شب دوم

حکایات روایت شده در این قسمت


  • باقی حکایت پیر و غزال 
  • پیر دوم و دو سگش 
  • پیر و استر

شب یکم




  • بازرگان و عفریت 
  • پیر و غزال

قصه های هزار و یکشب: آغاز داستان




  • شهرباز و برادرش شاهزمان 
  • دهقان و خرش