۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

شب چهل و چهارم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ ایوب و فرزندان
  • حکایتِ ملک نعمان و فرزندانِ او، شرکان و ضوء المکان

  • ذمت من بری کن: تعهد و دینی بر گردنِ من مگذار. (مرا ببخش.)
    ضیاع: زمین و آب و درخت
    عقار: مِلک و زمینِ زراعتی
    اکاسره: جمعِ کسری، عنوانِ پادشاهانِ ساسانی
    قیاصره: جمعِ قیصر، عنوانِ پادشاهانِ رومی
    امائل: احتمالا به معنیِ اطرافیان باشد.
    اقران: هم سن و سالان

در خوانشِ شبِ چهل و چهارم، جمله‌یِ "العبدو ما ملکت یداه لسیده" را به "بنده را هرچه هست متعلق به مَلِک باشد" ترجمه کردم.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۵, جمعه

شبِ چهل و سوم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ ایوب و فرزندان

راد: بخشنده
دادار: آورنده‌یِ داد، دادگر. (داد: عدل)
همال: شریک و هم‌تا

۱۳۹۹ فروردین ۲۳, شنبه

شبِ چهل و یکم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ ایوب و فرزندان

خانه‌یِ تاریکی: سیاه چال، زندان

در خوانشِ شبِ چهل و یکم، جمله‌ایِ که در ادامه می‌آید را برایِ روان‌تر شدنِ داستان -با توجه به یکی از نسخ انگلیسی- اضافه کردم: "از قضا قوه القلوب از پنجره بیرون نگریست و سربازانِ خلیفه را شناخت."

۱۳۹۹ فروردین ۱۴, پنجشنبه

شبِ چهلم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ ایوب و فرزندان

مفتول: (اسم) رشته‌یِ باریکِ پیچیده شده، و (صفت) پیچ و تاب داده شده.
مغلول: بسته به غل و زنجیر