قصه های هزار و یک شب | hezaroiekshab | Hezaro Yek Shab

۱۳۹۸ بهمن ۲۶, شنبه

شبِ سی و هفتم

حکایات روایت شده در این قسمت:


  • باقیِ حکایتِ ایوب و فرزندان

وساده: مسند، بالش و پشتی
ارسال شده توسط Soheil Solhjoo در ۱۳:۲۵
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest
برچسب‌ها: ایوب و فرزندان
پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
  • صفحهٔ اصلی
  • معرفی پادکست هزار و یکشب

بايگانی وبلاگ

  • ◄  2024 (1)
    • ◄  فوریهٔ (1)
  • ▼  2020 (25)
    • ◄  اوت (2)
    • ◄  ژوئیهٔ (4)
    • ◄  ژوئن (3)
    • ◄  مهٔ (5)
    • ◄  آوریل (5)
    • ◄  مارس (2)
    • ▼  فوریهٔ (2)
      • شبِ سی و هفتم
      • شبِ سی و ششم
    • ◄  ژانویهٔ (2)
  • ◄  2019 (35)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  اکتبر (2)
    • ◄  اوت (3)
    • ◄  ژوئیهٔ (2)
    • ◄  ژوئن (6)
    • ◄  مهٔ (6)
    • ◄  آوریل (5)
    • ◄  مارس (7)
    • ◄  فوریهٔ (3)

جست و جو

برچسب‌ها

  • اعرج (1)
  • ایوب و فرزندان (9)
  • بازرگان و زرباجه (1)
  • بازرگان و عفریت (1)
  • بانو و دو سگش (2)
  • بقبق (2)
  • بی گوش (2)
  • پیر دوم و دو سگش (1)
  • پیر و استر (1)
  • پیر و غزال (2)
  • حمال با دختران (10)
  • خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی (9)
  • دخترِ تازیانه خورده (1)
  • دو وزیر (5)
  • دهقان و خرش (1)
  • شهرباز و برادرش شاهزمان (1)
  • شیخِ خاموش و برادرانش (3)
  • صواب، غلامِ اول (1)
  • صیاد (7)
  • طبیبِ یهودی (2)
  • عاشق و دلاک (3)
  • غلامِ دروغگو (2)
  • کافور، غلامِ دوم (2)
  • کور (1)
  • گدای اول (2)
  • گدای دوم (3)
  • گدای سوم (2)
  • لب بریده (1)
  • مَلِک سندباد (1)
  • ملک نعمان و فرزندانِ او، شرکان و ضوء المکان (15)
  • مَلِک یونان و حکیم رویان (2)
  • نصرانی (2)
  • نور الدین و شمس الدین (6)
  • وزیر و پسر پادشاه (1)

بازدیدکنندگان وبلاگ
© Soheil Solhjoo. زمینه پنجره عکس. با پشتیبانی Blogger.